از آدم تا خاتم

از آدم تا خاتم

بشنو تاریخت ..حکایت می کند

از غم دوران شکایت می کند

کز نخستین دم..که آدم شد..پدید

قصه های تلخ و شیرین آفرید

بود آدم در بهشت..آرام و رام

می زدی گام همچو کبک خوشخرام

می وزید باد بهاران در برش

سایه های بید مجنون..بر سرش

زیر پایش..مخمل سبز چمن

پیش دستش..دسته های یاسمن

در کنارش چشمه های خوشگوار

در جوارش رشته های جویبار

بر فرازش طوطیان و بلبلان

از میان شاخساران..نغمه خوان

 

مر ملائک را خطاب آمد که من

خلق خواهم کرد خلقی این زمن

او خلیفه ی من بود اندر زمین

بر همه مخلوق من باشد مهین

پس ملائک ..جملگی گفتند ما

حمد می گوییم ترا اندر سما

او کند سفک دماء و هم فساد

پیش گیرد..شیوه ی کفر و عناد

گفت..رازی هست..اندر این هما

راز آنرا من بدانم ..نی شما

راست کردی قالبش را در زمان

پس دمید از روح خود ..در قلب آن

گفت..ملائک را که آنک اسجدوا

جملگی تان سجده برده پیش او

جملگی شان..سجده کرده..بی امان

غیر ابلیس..کو ابا کردی از آن

گفت..من از آتشم..او از لجن

خلقت او نیستی..برتر زمن

پس ابا کردی و استکبار او

ارزش خود را ..نمودی خوار او

او..بدیدی قالب آدم عیان

او ..ندیدی قلب  را در آن میان

او..گل آدم بدیدی..نی دلش

او تنش دیدی..ندیدی منزلش

او..تراب و طین و صلصالش بدید

او..نفخت فیه من روحی ندید

او..بدیدی پایگاه سافلین

او..ندیدی جایگاه عارفین

این گل خشک ترک خورده مبین

آن ((گل)) شاداب جان او ببین

او..بدیدی صورت قابیلیان

او..ندیدی سیرت هابیلیان

او..بدیدی کبر نمرود شمن

او..ندیدی آن خلیل بت شکن

قسمتی از مثنوی از آدم تا خاتم از آثار استاد زنده یاد محمد جواد شفیعیان


از آدم تا خاتم

کرد ابراهیم بر پا کعبه را

قلب توحید جهان و قبله را

کعبه تنها شکل اندر هندسه

شش مربع شش جهت بر تسویه

هست کعبه سمبل ذات خدا

کل اضلاعش بود یکسان ترا

هر کجا که رو بگردانید شما

راست بینید جلوه ی روی خدا

تا که فرمان آمد ابراهیم را

ذبح کن اینک تو اسماعیل را

او اجابت کرد فرمان اله

برد فرزندش بسوی قتلگاه

آمدش شیطان با مکر و ریا

رمی کرد او را سه بار با بانگ لا

پس نهاد تیغ بر گلو فرزند را

تا کند ذبح کودک دلبند را

وحی آمد ای خلیل ماهلا

تو شدی پیروز در این ابتلا

بعد از این از نسل فرزند تو ما

همچنان بیرون کشانیم انبیا

چون که ابراهیم بتها را شکست

هم بت نمرود و شیطان را شکست

هم بت نفس و نهان خویش را

بت شکن شد او زمان خویش را

 

اززنده یا د محمد جواد شفیعیان

از کتاب حکومت در نگاه علی (ع)




 

شاید یکی از راههای شناخت صفات و روحیات یک فرد..هنگامی می باشد که با مرگ..روبرو می شود.

و از این مهمتر آن لحظه ای است که در آخرین دقایق زندگی با قاتل خود روبرو می گردد.

علی پیشوای فکری و مذهبی و سیاسی..در سال 40هجری..بدست ابن ملجم..یکی از متعصبین قشری..شهید

می شود.او از نزدیک شاهد مرگ عثمان و تبعات سیاسی آن بوده است.او دیده است که مرگ عثمان..باعث

بوجود آمدن بحران سیاسی و اجتماعی در میان امت مسلمان..گردید.و در اثر این مرگ..هزاران نفر..بخاک و خون

غلطیدند.او بخوبی می داند که کشته شدن یک رهبر..تا چه اندازه..جامعه را به آشوب می کشاند..و هزاران فرد بیگناه

در اثر این مرگ..کشته و مجروح خواهند شد.اینست که..در آخرین لحظات حیات پرثمر و پر افتخار خود..به شهادت خود

جنبه ی فردی داده و از پیش جلوی استفاده ی سیاسی آنرا می گیرد و می گوید..فرزندان عبدلمطلب نمی توانم شما را غرقه در خون

مسلمین ببینم در حالی که شعار می دهید ..امیر مومنان کشته شد..هشدار!به هیچ وجه نباید جز قاتل من کشته شود..دقت کنید ..تا زمانی

که در اثر این ضربت مردم..پس آنگاه ضربه ای در ازای ضربه اش به او بزنید.اما مباد که اندام هایش را قطعه قطعه کنید!

چرا که از رسول خدا شنیدم که فرمود..مبادا!اندام موجود زنده یا مرده را تکه تکه کنید..اگر چه سگ درنده و هار باشد.

او حتی از این هم بالاتر میرود..لحظاتی تامل می کند ..تا خشم و احساسات دوستان و یارانش فرو نشیند و آنگاه می گوید..اگر قاتلم

را ببخشم..این موجب نزدیکی ام به خداست..برای شما نیز بخشش ارزنده است.پس ببخشایید!مگر دوست نمی دارید که خدا شما را

بیامرزد؟...راستی در کجای تاریخ..چنین نمونه ای را سراغ داریم.راستی این نوع انتخاب و این نوع برخورد..از چه جهان بینی و تلقی ای..نشات

گرفته و منشاء انسانی آن کدام ست؟شاید عمیقترین جمله ای را که در تاریخ بشر برای حفظ ارزشهای بشری و حقوق انسانی..و تنظیم

روابط میان انسان ها..عنوان شده است..و در عین حال نشان دهنده ی شیوه ی تفکر نویسنده ی آن است از قلم علی تراوش کرده است.

آنجا که به فرزند گرامی اش..امام حسن می نویسد..فرزند !خودت را میان خود و دیگری میزان قرار ده! و بنابر این برای دیگران

آنرا بپسند که برای خود می پسندی..و آنچه را که دوست نمی داری برای دیگران نیز نپسند..و همچنان که دوست نداری به تو ظلم شود..

تو هم به دیگران ظلم مکن.و آنگونه که به نیکی مردمان امیدواری..تو هم به آنان نیکی کن.//

آری اینست خاستگاه انسانی.. و علت اصلی و اساسی بینش انقلابی و توحیدی علی.او به خاطر خدا به انسان عشق می ورزد.و بر این اساس آن رابطه

متقابل و دو طرفه را که نگهدارنده ی اساس اجتماع بشری است..توضیح می دهد و سفارش می کند.

 

از کتاب حکومت در نگاه علی(ع)-از زنده یاد استاد محمد جواد شفیعیان


از :کتاب نماز عصیانی علیه شرک


سرآغاز

فلسفه ی این همه ستایش های شگفت آور از نماز، و بزرگداشتهای حیرت انگیز از نماز گزاران راستین-با همه ی سهولتی که به ظاهر در گزاردن این فریضه ی اسلامی نسبت به دیگر فریضه های ،همچون روزه،حج و جهاد مشهود ست-چیست؟

کدامین انگیزه و یا انگیزه های هستی ساز مکتوم در جوهر این عبادت، موجب سهمگین ترین تهدید های خیره ساز،از خوار-شمارندگان و سهل انگاران آن، گشته است؟ چرا خدای آنان را با بانگ پر تهدید (ویل1)به باد انتقاد شدید گرفته، و از آنها با صفت ((منافقان خدعه گر2))یاد کرده،و معصومین ،((استخفاف 3)) آنرا نشانه ای از عدم مسلمانی و موجبی برای بی بهرگی از شفاعت خویشتن4))تلقی کرده اند؟

چرا خدای حکیم در پیامنامه ی آسمانی همه سونگرش ((قرآن))آنجا که سخن از ((خویشتن داران5))میراند پس از ایمان به خود،بر پاداشت نماز را،نخستین نشانه ی پرهیزگاران می داند؟

چرا در این کتاب جهت بخش زندگی،به هنگام بر شمردن ویژگیهای ایمان آورندگان راستین، باز نخستین ویژگی آنان را ((خشوع در نماز))و واپسین نشانه ی آنرا،در ((پاسداری این عبادت6))می نمایاند؟

چرا آنرا عاملی بس نیرومند در ((بازداشت انسان از فحشاء و منکر 7))رسواگریها و زشتیهای هرزمان –می داند و به برپاداشت هر چه استوارتر آن فرمان داده،یادخویش را در نماز بس بزرگ نموده است؟

چرا پیشوایان سترگ اسلامی،جای،جای،از نماز بزرگترین ستایشهای چشمگیر را کرده، و با زیباترین و جانبخش-ترین تعابیر همانند ((نماز وسیله ی بلند پروازی روح مومن8))((نماز برترین وسیله ی نزدیکی به حق پس از معرفت به او9))و دهها و صدها تعبیر تحرکزای دیگر ما را به گرایش آگاهانه بدان ،وباز-شناخت هر چه بیشتر پایگاه عظیم آن در آیین اسلامی برانگیخته اند/

چرا از آن به ((ستون دین))،و ((پایه ی فسطاط ایمان))((اصل اسلام))((رهاگر ازبندها))پاک سازنده ی انسان از بزرگخواهی های ضد خدایی))تعبیر شده است؟

چرا همه ی کردارهای آدمی در گرو صحت نماز بوده پذیرش نیکوکاریها به ((قبول نماز))منوط گشته است؟

چرا ((همه ی پیامبران سفارش آخرینشان به نماز بوده17))توجه پیروان و آیندگان خویش را بدین مهم معطوف داشته اند؟

و سرانجام چرا حتی در سفرهای خطر آمیزی که بمنظور هجرت یا جهاد صورت می گیرد،باز خداوندگار حکیم،ترک آنرا جایز نشمرده وبه برپاداشت ((اقتصاری)) آن فرمان می دهد؟

....................................................................................................................................

توضیحات و پاورقی ها

1-قرآن کریم ،سوره ی ماعون(107)،آیه 4تا 7

2-قرآن کریم:سوره ی نساء (4) ،آیه ی 142